۱۳۸۷/۷/۱۹

اون ضرب المثله چی بود؟موش می گرده سوراخو پیدا می کنه ،آبم گودالو؟یا یه همچین چیزی!واقعن امروز مصداق عینیش رو دیدم،تلویزیون محترم و همیشه هیچی ندار و خالی از هر گونه هنر مالزی رو روشن کردم محض ورزش انگشتان دست روی دکمه های ریموت کنترل ضرب گرفتم که دیدم به به!تلویزیون محترم داره ایرانو نشون میده،مشهد!بعد گفتم لابد عید فطره،اینا هم دارن مراکز زیارتی دنیا رو نشون میدن،آخه اول با مرقد امام رضا شروع شد!بعد یهو گوینده نه گذاشت نه برداشت و گفت البته ما امروز برای امور زیارتی اینجا نیستیم و اومده ایم اینجا چون توی این شهر یک گروه راک بسیار قوی وجود داره،حالا هی من دارم فکر می کنم،اینا کین که من پیداشون نکردم،همینجورم داشتم یه ریز به خودم فحش میدادم که خاک بر سر بی وطنت کنن ،مگر اینکه همین اجنبیا(از نوع جهان سوم تازه) بیان نخبه های... فکر کنم وسط کلمه ی نخبه ها توی ذهنم بودم که یه صدایی شنیدم که توصیفش رو قبلن فقط یه جا خونده بودم،اونم توی کتاب زوربا!توی اوایل کتاب یه قسمتی داشت که زوربا و اربابش میرفتن یه جا مهمونی وتوی حیاط صدایی میشنون که متوجه میشن صدای نعره های خوکی بوده که خایه هاش برای غذای اون روز لازم بوده!به این نتیجه رسیدم همون واقعن خوب همو پیدا کردین!
به علت یک مکالمه ی مفرح و کومیک ابتر ماند

هیچ نظری موجود نیست: