۱۳۸۸/۳/۳۱

نمیدونم چه مرگیه که به جون این مملکته،از زمان قاجار تا الآن واسه آزادی سر و کون می زنیم و هر بار کمتر نصیبمون میشه!واقعن این یه مدل بیماری کج بینیه که ما داریم،منظورم اینه که اتفاقی نیست این قضیه، مثلن همین دیروز توی وی. اُ . اِ نظرات مردم رو پخش می کرد یارو دختره زنگ زده بود حالا همه حرفاش به کنار،ولی برگشته تهش میگه ما دیگه ابطال انتخابات نمی خوایم ما بیشتر از این می خوایم.... ما دیگه نمی خوایم آقای موسوی رئیس جمهور باشه،می خوایم رهبرمون بشه!
آخه آدم چی بگه؟یارو وقتی نمی فهمه اشکال کار کجاست،به فرض پیروزی و رسیدن به خواسته اش هم چی کار می کنه واقعن؟نمی خوام بگم که همه ی آدما باید بدونن برای چی ریختن توی خیابون،مردم معمولن همه جا بدون انگیزه ی خیلی قوی و بر اساس احساسات میریزن بیرون و البته مشاهداتشون .در واقع درک می کنن در لحظه چی در حال گذره ولی ایده ی دقیقی از آینده ندارن و به قولی معمولن همیشه دنبال اولین گوساله می گردن که بعد از آرامش پرستشش کنن ،منتهی به گمونم توی تاریخ ما این اولین گوساله همیشه انقدر بی شرف بوده که گذاشته پرستش بشه... این بار چه شود معلوم نیست اگر البته چیزی شود

۲ نظر:

ناشناس گفت...

معني سر و كون زدن دقيقا چيه ؟

samaneh گفت...

یعنی تلاش زیاد!