به لطف انتخابات و البته بیشتر کثافتکاری بعدش ما هم بی نصیب نموندیم از این قضیه و واقعن عجیبه!واقعن عجیبه،شهر یه جورایی ساکته ولی زندگی به هر حال در گذره،فقط بحثای روزمره عوض شده،دیروز به طرز خنده داری متوجه شدم خبر قتل و کشتار به روزمرًگی ما اضافه شده!اینو دقیقن وقتی متوجه شدم که با بچه ها قبل امتحان نشسته بودیم توی سلف و آمار آخرین چیزایی رو که شنیده بودیم می گفتیم:"آره مثل اینکه یه دختره رو هم توو بهارستان کشتن" بعد امتحان هم همه رفتیم ناهار خوردیم و برنامه ی کوه گذاشتیم!گاهی فکر می کنم آدما یه جورین ولی این مدل فراموشی همراه و همزمان با اتفاق دیگه خیلیه!نمی دونم
من امروز حتی وقتی فهمیدم مایکل جکسون مرده ناراحت شدم
sth is wrong with me for sure!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر