۱۳۸۸/۴/۵

خیلی وقت پیشا به گمونم یه خبر شورش بود توی یکی از کشورای آفریقایی که گروهای شبه نظامی و حکومت یا دوتا گروه شبه نظامی مجزا افتاده بودن به جون هم و مردم  وتا می تونستن هم دیگه رو می کشتن،همون موقع بود به گمونم که این فکر به ذهنم رسید شهر چه وضعیه؟مردم چه می کنن ؟چه جوری زندگی می کنن؟

به لطف انتخابات و البته بیشتر کثافتکاری بعدش ما هم بی نصیب نموندیم از این قضیه و واقعن عجیبه!واقعن عجیبه،شهر یه جورایی ساکته ولی زندگی به هر حال در گذره،فقط بحثای روزمره عوض شده،دیروز به طرز خنده داری متوجه شدم خبر قتل و کشتار به روزمرًگی ما اضافه شده!اینو دقیقن وقتی متوجه شدم که با بچه ها قبل امتحان نشسته بودیم توی سلف و آمار آخرین چیزایی رو که شنیده بودیم می گفتیم:"آره مثل اینکه یه دختره رو هم توو بهارستان کشتن" بعد امتحان هم همه رفتیم ناهار خوردیم و برنامه ی کوه گذاشتیم!گاهی فکر می کنم آدما یه جورین ولی این مدل فراموشی همراه و همزمان با اتفاق دیگه خیلیه!نمی دونم
من امروز حتی وقتی فهمیدم مایکل جکسون مرده ناراحت شدم
sth is wrong with me for sure!



هیچ نظری موجود نیست: